دیکشنری
داستان آبیدیک
زحمت کش
english
1
general
::
hard working
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
زبون
زبون ساختن
زپرتی
زجاج
زجاجی
زجاجیت
زجر دادن
زجر دیدن
زجر کردن
زجر کشیدن
زحل
زحمت
زحمت بیهوده
زحمت دادن
زحمت دهنده
زحمت کش
زحمت کشیدن
زحمتکش
زخم
زخم آتش
زخم بستر
زخم پوستی
زخم پوش
زخم چاقو
زخم چرکی
زخم زبان
زخم زبان زدن
زخم شدن
زخم شده
زخم گلوله
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید